بارداری ،زایمان ،نوزادی ،کودکی ،نوجوانی

اطلاعات و آموزشهای دوران بارداری تا پس از زایمان ، مراقبتهای نوزاد و کودک

بارداری ،زایمان ،نوزادی ،کودکی ،نوجوانی

اطلاعات و آموزشهای دوران بارداری تا پس از زایمان ، مراقبتهای نوزاد و کودک

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ خرداد ۹۵، ۲۱:۲۹ - مهسوو
    قشنگن

بسم الله الرحمن الرحیم

با مروری بر محتوای این درگاه الکرونیکی ، شاید در نظر بسیاری از مخاطبین این سوال مطرح شود که؛ با در نظر گرفتن اهداف تربیتی این درگاه ، چرا بیشتر محتوای علمی ارایه شده متمرکز بر والدین در ایام قبل و بعد از بارداری است . حال آنکه در ظاهر، تلاش برای تربیت کودک پس از سپری شدن ایام نوزادی و طفولیت معنی پیدا میکند.

از این رو ، از شما دعوت میکنیم به مبانی نظری که در جمع آوری محتوای این درگاه مد نظر قرارگرفته است توجه فرمایید.

بحث وراثت، محیط و تأثیر آن ها در تربیت و شخصیت انسان همواره مورد توجه روان شناسان و مربیان تربیتی بوده است ، با این تفاوت که گاه به وراثت ، نقش و اهمیت بیش تری داده می شد و گاه به محیط. در برجسته کردن نقش وراثت برخی به قدری پیش رفته اند که در بحث انحرافات اجتماعی هم نظریه های زیست شناختی و کروموزومی را طرح کرده اند. [1]
در برجسته کردن نقش محیط نیز برخی به قدری پیش رفته اند که انسان را لوح پاک و نانوشته ای معروفی کرده اند که همه چیز را محیط در آن خواهد نوشت.[2]

در میان عالمان و دانشمندان مسلمان نیز کسانی یافت می شوند که بر وراثت یا محیط تأکید بیش تری ورزیده و نقش اساسی را به یکی از این دو عامل داده اند.با وجود این، در میان دانشمندان مسلمان افراط و تفریط درباره ی نقش محیط و وراثت به اندازه ی دانشمندان غربی نیست و شاید بتوان گفت در میان دانشمندان مسلمان، کسی که وراثتی محض یا محیطی محض باشد ، یافت نمی شود.

پیامبر اکرم(ص) گاهی بر تأثیر وراثت تأکید می کنند و می فرمایند:

«وانظر فی ای نصاب تضع ولدک فان العرق دساس»[3]

دقت کن که فرزندت را در چه نسل و نژادی قرار می دهی ، چرا که رگ و ریشه خانوادگی در فرزند دخالت می کند.

پیامبر اکرم(ص) به تأثیر محیط نیز اشاره می کند و می فرمایند:

«کل مولود یولد علی الفطرة و انما ابواه یهودانه و ینصرانه ویمجسانه »[4]

هر مولودی بر فطرت الهی از مادر متولد می شود و این پدر و مادر اویند که او را یهودی، نصرانی یا مجوسی می کنند.

در اسلام با توجه به قرآن و روایات علاوه بر اشاره و تأکید بر این دو عامل، نقش عامل سومی را نیز گوشزد کرده اند و آن فطرت است:

»فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله« [5]

پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییر پذیر نیست.


بنابراین، می توان گفت که از نظر اسلام دو دسته عوامل در شخصیت و تربیت کودک دخالت دارد: عوامل پیشینی و عوامل پسینی. عوامل پیشینی نیز خود دو دسته اند: عوامل فطری و عوامل ارثی.

فطرت در همه انسان ها هست، ولی با توجه به مسائل مؤثر در جنبه های ارثی پیش از تولد فرزند و مسائل مؤثر محیطی بعد از تولد و رعایت آن ها، و بی توجهی به آن ها، این فطرت شکوفا می شود یا نهفته می ماند.

البته هیچ کدام از این عوامل به تنهایی کار تربیت را تمام نمی کنند ، بلکه هر کدام به سهم خود بخشی از تربیت و شخصیت فرد را شکل می دهند ، به طوری که اگر به بخشی از این عوامل توجه نشود در بخش دیگر باید سعی و تلاش بیش تری را متحمل شد.

فطرت در همه انسان ها هست، ولی با توجه به مسائل مؤثر در جنبه های ارثی پیش از تولد فرزند و مسائل مؤثر محیطی بعد از تولد و رعایت آن ها، و بی توجهی به آن ها، این فطرت شکوفا می شود یا نهفته می ماند.

طبق قانون وراثت، فرزندان همان طوری که در مورد صفات ظاهری و ساختمان فیزیکی، از پدر و مادر و اَجداد ارث می برند، از خُلق و خو و صفات زشت و زیبای آنان نیز متأثر می شوند. ژن ها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی نیز به فرزندان منتقل می شود. نخستین مدرسه، رحم مادر و صلب پدر است که زمینه را برای بروز صفات خوب یا ناپسند فرزندان شان فراهم می سازد.

در خانواده های پاک غالباً فرزندانی با فضیلت پرورش می یابند و برعکس بر این اساس، اسلام بر انتخاب همسر مناسب تأکید کرده است. برای روشن تر شدن نقش والدین بهتر است به اصول و ریشه های اولیه مسئله اشاره شود. سر آغاز این امر و نقش مادر و پدر پیش از نزدیکی و انعقاد نطفه شروع می شود، زیرا نوع غذاهایی که والدین می خورند، هم در نطفه تأثیر دارد و هم در روح و روان فرزندان. در نتیجه روحیات والدین و ویژگی های نطفه شان از طریق ژن به فرزند منتقل می شود. چنان که حالات زن و شوهر هنگام نزدیکی از جهت اخلاقی، روحی و روانی، شادی و غم، سلامت و بیماری، اضطراب و آرامش روحی و مانند آن در سرنوشت فرزند آینده تأثیر دارد.

حتی رعایت یا عدم رعایت آداب و کیفیت نزدیکی کردن، زمان و مکان نزدیکی و کیفیت انجام عمل نیز در سلامت جسم و روان فرزند و در نتیجه در تربیت مؤثر است. بنا بر این تربیت کودک پس از تولد شروع نمی شود، بلکه خیلی پیش­تر از نزدیکی و بسته شدن نطفه آغاز می­گردد. از این رو در روایات اسلامی آمده است: هنگامی که قصد ازدواج دارید، ببینید با چه کسی و خانواده­ای وصلت می­کنید. محصول ترکیب نطفه مشترک شما چه می شود و صاحب چگونه فرزندی خواهید شد؟ نکته مهم نقش مادر است، زیرا دوران بارداری بسیار حساس و پرمسئولیت است. کودک در رَحِم از خون مادر و غذای او تغذیه می کند. از یک سو باید به پاک و حلال بودن غذا حساس باشد. از سوی دیگر غذای مادر باید به طوری غنی و کامل باشد که هم احتیاجات غذایی بدن خودش را تأمین کند و هم غذا سازی برای فرزند نماید. این مسئله به قدری در نظر اسلام اهمیت داشته که به زنان باردار دستور داده که در صورت ضرر داشتن، روزه نگیرند. وضع تغذیه مادر در ایام بارداری حتی در اخلاق و مقدار هوش و استعداد و تربیت کودک تأثیر فراوانی دارد, زیرا اعصاب و مغز کودک از غذای مادر درست می شود.

در مورد رفتار والدین در تربیت و شخصیت کودک تنها به این جمله بسنده می کنیم که خمیر مایه شخصیت کودکان در کانون خانواده شکل می گیرد. به تعبیر برخی روان شناسان ذهن کودک مانند صفحه سفیدی است که آماده نگاشتن تجارب محیطی است که در آن زندگی می کنند. [6]

از سویی دیگر، اگر ما تأثیر وراثت و محیط را کامل بدانیم، باید به نوعی جبرگرایی قائل شویم. پس انسان، هر کار خوب یا بدی که انجام می دهد، به محیط یا پدر و مادرش نسبت داده می شود؛ در حالیکه این نظریه جبرگرایانه، با آنچه در قرآن در خصوص اختیار و امر به سعی و کوشش در سعادتمند شدن دنیا و آخرت آمده، منافات دارد. نه تنها قرآن، بلکه در تمامی کتب آسمانی از اختیار انسان سخن رفته است. چرا که در موارد بسیاری از انذار و بشارت سخن به میان آمده است. یا آمده است: مبادا کفر بورزید؛ مبادا ظلم کنید؛ مبادا به خدا شرک بورزید؛ و یا می فرماید: با پیشوایان کفر مقاتله کنید؛ کسانی که به عهد و پیمان خود پایبند نیستند، هر کجا یافتید، بکشید. اگر خوبی انسانها در اثر عوامل محیطی و ارثی بوده است، چرا از سوی خداوند، این اندازه تشویق می شوند و کافران معاند و ستمگر مورد سرزنش قرار می گیرند؟

چنانکه گذشت در فرهنگ اهل بیت (ع) مختار بودن انسان امری مسلّم بوده ، عاقبت اخروی انسان به دست اختیار وی سپرده شده است. در برخی روایات نیز قسمتی از این حدیث با تغییر تعبیر داده که می تواند نمایشگر این باشد که اهل بیت (ع) نمی خواسته اند با اینگونه احادیث اختیار را خدشه دار نمایند. در روایتی از نبی اکرم(ص) آمده است:

« السَّعِیدُ مَنْ وُعِظَ بِغَیْرِهِ وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّه‏ »

سعادتمند کسی است که از وضع دیگری پند بگیرد و شقاوتمند کسی که در شکم مادرش شقاوتمند شد. [7]

علاوه بر دو روایت مذکور در بالا خداوند متعال در آیه 6 سوره آل عمران فرموده است:

« هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ »

« او کسى است که شما را در رحمِ(مادران)، آن چنان که مى‏خواهد تصویر مى‏کند. معبودى جز خداوندِ توانا و حکیم، نیست. »

همچنین از نبی مکرم اسلام نقل شده استکه:

« السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ. » [8]

سعادتمند کسی است که در شکم مادرش سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در شکم مادرش شقاوتمند شد.

بنا بر این ، در تفسیر روایات مربوط به سعادت و شقاوت ذاتی ، باید راهی را پیمود که تعارضی با این دو امر مسلّم نداشته باشد ؛ چون معصوم (ع) سخن حقیقتاً متعارض نمی گوید ، پس اگر تعارضی بین دو آموزه ی صحیح دیده می شود ظاهری بوده نیازمند تفسیر درست است. بر همین اساس به پاره ای از تفاسیر که از این روایت شده اشاره می شود.

الف ـ « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص : «الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ » ، فَقَالَ الشَّقِیُّ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعْمَلُ أَعْمَالَ الْأَشْقِیَاءِ وَ السَّعِیدُ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعْمَلُ أَعْمَالَ السُّعَدَاءِ قُلْتُ لَهُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ ص : «اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ » فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُوهُ وَ لَمْ یَخْلُقْهُمْ لِیَعْصُوهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ فَیَسَّرَ کُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى‏ .

محمد بن ابى عمیر گوید: از أبو الحسن حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام سؤال کردم از معنى قول رسول خدا (ص) که‏: « الشقى من شقى فی بطن امه و السعید من سعد فی بطن امه‏ » ؛ امام (ع) فرمود: شقاوتمند کسى است که خدا دانسته که او به زودى اعمال بدبختان را انجام می دهد و حال آنکه او را در شکم مادرش باشد و سعادتمند کسى است‏ که خدا دانسته که او به زودى اعمال نیکبختان را انجام می دهد و حال آنکه او را در شکم مادرش باشد. به آن حضرت عرض کردم : پس معنى قول پیغمبر (ص) چیست که فرمود:« عمل کنید که هر کس براى کارى که براى آن آفریده شده آماده و مهیّا است. » امام (ع) فرمودند: خداى عزّ و جلّ جنّ و انس را آفرید از براى آنکه او را بپرستند و ایشان را نیافرید از براى آنکه او را نافرمانى کنند و این معنى قول خداى عزّ و جلّ است که « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ـــ نیافریدیم جنّ و آدمیان را مگر برای آنکه مرا بپرستند.» پس هر کسی را آماده نموده (امکانات لازم را به وی داده ) براى آنچه که او را برای آن هدف آفریده است. پس واى بر کسى که کورى و گمراهى را بر راه راست برگزید. » [9]

ب ـ برخی نیز گفته اند مراد از امّ ، مادر بشری نیست بلکه منظور دنیاست که انسان در شکم آن در حال گذراندن دوران جنینی خود است و مرگ هنگام تولّد در عالم برزخ می باشد. لذا معنی حدیث نبوی چنین است که  سعادتمند کسی است که در دنیا سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در دنیا شقاوتمند شد.
شاهد این ادّعا آن است که امیرمومنان (ع) در حکمت 303 نهج البلاغه فرموده اند:

» النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ «

مردم فرزند دنیا هستند و شخص به خاطر دوست داشتن مادرش ملامت نمی شود.

ج ـ همچنین گفته شده ، مراد از امّ ، بهشت و جهنّم می باشد ؛ چرا که خداوند متعال فرمود: « وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ ؛ فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ ؛ وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ ؛ نارٌ حامِیَةٌ ـــــ و امّا کسى که ترازوهایش سبک است ،پس مادر او «هاویه» می باشد. و تو چه مى‏دانى«هاویه» چیست؟! آتشى است سوزان!»(القارعه:8 ، 9). پس اگر جهنّم مادر شقاوتمندان است که آنان را در آغوش خود جا می دهد ، بهشت نیز مادر سعادتمندان می باشد.

د ـ همچنین گفته شده ، منظور از « امّ » ، جامعه ی و آبادی است ؛ یعنی« سعادتمند کسی است که در متن جامعه سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در متن جامعه شقاوتمند شد.». شاهد این تفسیر آن است که در قرآن کریم ، از شهر و آبادی با عنوان « امّ » یاد شده است ؛ « وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فی‏ أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى‏ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ ــــ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا اینکه در مادر آنها ( کانون آنها) پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند.» ( القصص:59)

 

مآخذ:

درگاه الکترونیکی : http://www.pasokhgoo.ir/node/62855

درگاه الکترونیکی : http://www.maaref.porsemani.ir/node/4940

درگاه الکترونیکی : http://noorportal.net/PrintArticle.aspx?id=25248  به نقل از کتاب " تربیت فرزند و سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت " نویسنده : سید علی حسینی

 



[1]  در این زمینه به کتاب های آسیب شناسی اجتماعی تألیف یدالله ستوده فصل پنجم مراجعه شود

[2]  تربیت و شخصیت انسانی؛ تألیف مجتبی هاشمی، ج 1، ص 38

[3]  المتقی، علاء الدین بن حسام الدین هندی؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ ج 15، ص 855

[4]  الکافی؛ ج 7، ص 16، پاورقی 2 . همچنین بحار الأنوار ، ج‏58 ،ص187

[5]  سوره روم، آیه 30

[6]  محمد تقی فلسفی، کودک از نظر تربیت و وراثت، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی تا، ص 78.

[7]  (بحار الأنوار ، ج‏74 ،ص135)

[8] (نهج الفصاحة ، ص530)

[9]  التوحید للصدوق ،ص 356 . همچنین: تفسیر القمّى، ج۱، ص۲۲۷ از ابى جارود،از امام باقر علیه السلام .همچنین :تنبیه الخواطر، ج۲، ص۹۲ از ابى صباح، از امام صادق علیه السلام .همچنین: عوالى اللالى، ج۱، ص۳۵. همچنین :بحار الأنوار، ج۵، ص۹، ح۱۳.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی